گلپونه ها یاداشت های تلخ نویس در تنهایی خود قدم میزنم وبه پوچی و بیهودگی زندگی ام فکر میکنم از دنیا فقط تنهایی رو هدیه گرفتم حیف! آنقدر به سکوت تو گوش خواهم داد که فراموش کنم همیشه برایم نبوده ای از آن همه مهربانی نصیبم تنهایست این روزگار و رسم اوست شادی ام غارت شد به چه اندیشه کنم چه غریبانه روزگاریست تنهایی ام را دوست دارم بوی پاک نجابت میدهد
نظرات شما عزیزان:
|
||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||
![]() |